loading...
لاله های سرخ
مهدی بازدید : 15 سه شنبه 07 آبان 1392 نظرات (0)

 

2-3 دوران دفاع مقدس

به نقل از دانش نامه ویکی پدیا ، جنگ عراق با ایران که در ایران با نام‌های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، و جنگ هشت‌ساله، و نزد اعراب با نام‌های قادسیه صدام و جنگ اول خلیج فارس (به عربی: قادسيّة صدّام، حرب الخليج الأولی) شناخته می‌شود، جنگی است که از شهریور۱۳۵۹ تا مرداد۱۳۶۷ میان نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق جریان داشت. جنگ ۸ساله عراق علیه ایران یکی از فاجعه‌های تاریخ بشری در قرن بیستم، و پس از جنگ ویتنام و بالاتر از جنگ جهانی اول، دومین جنگ طولانی قرن بیستم بوده‌است. این جنگ با آتش‌بس موقت میان عراق و ایران پایان یافت. این آتش‌بس تا امروز از جانب طرفین شکسته نشده و هنوز پابرجاست.شورای امنیت در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ طی گزارشی که از جانب دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دریافت کرده بود، عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. این شورا همچنین عراق را موظف به پرداخت غرامت جنگ به ایران نمود.

در این جنگ ارتش عراق به طور گسترده از جنگ‌افزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد. با این وجود جامعه جهانی هیچ‌گاه نتوانست اجماعی برای محکوم کردن این جنایت جنگی از سوی عراق ترتیب دهد. در طول جنگ، ارتش عراق با استفاده از سلاح‌های شیمیایی حدود ۱۰۰٬۰۰۰ مرد، زن و کودک را به قتل رساند.

جیمز بیل[1]، کارشناس و تحلیلگر امریکایی مسائل سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس معتقد است دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی می‌توان در « تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. صدام می‌خواست از طریق تسلط یافتن بر قدرت اسبق منطقه، خود را به عنوان ژاندارم جدید این منطقه استراتژیک معرفی کند و از این طریق امتیازات سیاسی و اقتصادی فراوانی از کشورهای ثروتمند منطقه کسب کند.

کارشناسان سیاسی دلایل دیگری را نیز در علت وقوع این جنگ موثر می‌دانند که همگی به نوعی بخشی از انگیزه اصلی ذکر شده را تشکیل می‌دهند. برخی از این موارد به شرح زیر است:

1.      اندیشه ی جداسازی خوزستان از ایران

اندیشه ی جداسازی استان خوزستان و الحاق آن به خاک عراق یکی از دلایل مهم این جنگ بود .به ویژه اینکه شورش عرب‌های بعثی مخالف انقلاب در خوزستان با شکست رو به رو شده بود. پس دولت عربگرایحزب بعث عراق خود دست به کار شد و در این راستا جنگ خود را نیز جنگ قادسیه دوم نام نهاد. قابل ذکر است که بیشتر کشورهای عرب - به جز چندی چون سوریه و لیبی- از رژیم صدام در این جنگ پشتیبانی کردند. عراق و ایران در سال ۱۹۷۵ در الجزایر، معاهده‌هایی در زمینه تعیین خطوط مرزی، بویژه در مورد اروندرود که مرز مشترک دو کشور را تشکیل می‌دهد امضا کردند. صدام حسین پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران و به نشانه بی اعتبار دانستن این معاهده، متن آن را در مقابل دوربین تلویزیون عراق پاره کرد و دستور حمله به ایران را صادر کرد. صدام حسین در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل اذعان کرد که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی۱۹۷۵ در زمان شاه خود را مغبون می‌دیده است.

سفیر عراق در لبنان در مصاحبه با روزنامه النّهار گفته بود :

بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است:۱- تجدیدنظر درعهدنامه۱۹۷۵ الجزایر درباره اروند رود ۲- اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب۳- خروج نیروهای نظامی ایران ازجزایرسه گانه مورد مناقشهو سراسر خلیج فارس

از اردیبهشت ۱۳۵۹ بر تعداد زد و خوردهای مرزی و دامنه آن افزوده شد و ارتش عراق با نبردهای پراکنده و تقریباً روزانه، ارتش ایران را در چند جبهه، در کردستان (مبارزه با کومله و حزب دموکرات کردستان ایران) و در خوزستان (شورش حزب خلق عرب)، و مبارزه با سران عشایر در مرزهای عراق مشغول نگاه می‌داشت .

تضعیف ساختار ارتش

برخی کارشناسان معتقد بودند که چون رژیم پهلوی تنها از جنبه نظامی بر سایر کشورهای خلیج فارس برتری داشت، پس با از میان برداشته شدن قدرت نظامی که مهمترین رکن این رژیم را تشکیل می‌داد و به طبع آن تضعیف قدرت کشور، دیگر دلیلی برای تبعیت و به رسمیت شمردن حقوق بین‌المللی این کشور وجود ندارد.

گروهی نیز اعتقاد داشتند که پس از انقلاب ایران و در پی فرار یا اعدام سران ارتش شاهنشاهی و هرج و مرج ناشی از عدم وجود نیروی کارآزموده و همچنین ترور شخصیت‌های وفادار به انقلاب (همچون امیرسپهبد قرنی ) که توسط گروه‌های مخالف انقلاب انجام شد، ساختار ارتش عملاً از هم پاشید.

در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازه‌تاسیس و بی‌تجربه بود و امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله تشکیل می‌دادند که از اصول کلاسیک رزم بی اطلاع بودند.

2.      تصور صدام مبنی بر حمله نزدیک‌هنگام آمریکا به ایران

شکست آمریکا در عملیات نظامی طبس، صدام حسین را به این فکر انداخت که آمریکا برای جبران آن شکست، حمله ی مجددی راعلیه نظام جمهوری اسلامی اجرا می‌کند و در نتیجه در جنگ میان عراق و ایران دخالت مستقیم می‌کند. یکی از نشانه‌های این اقدام، استقرار ناو هواپیمابر - یو اس‌اس کیتی هاوک [2]- در خلیج فارس و ورود ۶۰۰۰ چترباز آمریکایی در پایگاه نظامی - ‌ای - در بحرین درست چند هفته قبل از آغاز تهاجم عراق بوده‌است.

لازم به ذکر است که سه ماه پس از آغاز تجاوز و زمین گیرشدن ارتش عراق در ایران، ماسکی (وزیر امور خارجه وقت امریکا ) اعلام کرد:

« آمریکا با تجزیه ایران مخالف است».

بدین ترتیب عراقی‌ها که خود را تحقیر شده می‌دیدند، در حین سفر طارق عزیز به فرانسه، خبر ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکی را که در ژوئن ۱۹۸۰، در حین سفر برژینسکی به کویت، در مرز دو کشور انجام شده بود را در مجله فیگارو منتشر کردند. عراقیها مدعی‌اند که صدام در این ملاقات از برژینسکی قول حمایت گسترده و مستقیم نظامی آمریکا را گرفته بود.

محسن رضایی از اعضای اصلی شورای عالی دفاع و فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ عراق علیه ایران معتقد است که آمریکا ، صدام حسین را در مورد حمله مستقیم به ایران فریب داده‌است. هدف اصلی آمریکا بگفته ی ایشان از به‌راه انداختن جنگ علیه ایران، نه تسخیر خاک ایران توسط عراق؛ بلکه تسخیر خاک ایران توسط ارتش آمریکا بود. آمریکا تصور می‌کرد که با حمله عراق به ایران و ناتوانی نظام جدید حکومتی ایران در دفاع از مرزهای کشور، درخواست ایران از ارتش آمریکا برای دخالت در جنگ و بیرون‌راندن ارتش عراق رخدادی حتمی است. بدین ترتیب بعد از درخواست ایران از آمریکا، ارتش آمریکا نیروهایش را در ایران مستقر می‌کند و پس از بیرون‌راندن ارتش عراق، با کمک فشار سیاسی و نظامی نیروهای مستقر در ایران، قدرت رهبری را بدست گرفته و نظام جمهوری اسلامی را طبق معیارها و نیاز خود تغییر جهت داده و مدیریت می‌کند.

عراق در ۲۹ شهریور۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر۱۹۸۰) با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران، حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند. عراقی‌ها بمب گذاری، مین گذاری، عملیات نامنظم و تجاوزهای مرزی شان را خیلی زودتر از آن چه شروع جنگ دانسته می‌شود، شروع کردند.

عراق با تقلید از استراتژی نظامی اسرائیل در حمله برق آسا و کوبنده هوایی به فرودگاهها و هواپیماهای مصر، سوریه و اردن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و نتایج چشمگیر آن، خواست که همان نتایج را اینبار برای خود رقم بزند.

روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۲ به وقت بغداد، مرکز فرماندهی جنگ در عراق دستور پرواز ۱۹۲ بمب افکن و جنگنده را برای حمله هوایی به فرودگاه‌های ایران صادر کرد. بیست دقیقه بعد، عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در گزارشی این موضوع را به صدام حسین اعلام کرد. به این ترتیب جنگ هوایی بین عراق و ایران آغاز شد.

نیروی هوایی عراق در بعد از ظهر همان روز به پایگاه‌های نیروی هوایی ایران حمله کرد. حملات هوایی عراق به این صورت بود:

  • ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر توسط ۶ میگ به فرودگاه اهواز،
  • ساعت دو و دوازده دقیقه بعد از ظهر با ۴ میگ به فرودگاه مهرآباد تهران،
  • ساعت دو و چهل پنج دقیقه به پایگاه نوژه،
  • ساعت چهارده و سی دقیقه با ۳ میگ به فرودگاه سنندج و مرکز سپاه،
  • با ۸ میگ به فرودگاه تبریز، پالایشگاه و نیروگاه و نیز با حمله چند میگ به اسلام آباد و کرمانشاه و اصفهان.

همزمان با آغاز عملیات هوایی، نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی خود را آغاز کردند؛ این درحالی بود که فرماندهان جنگ در ایران به فکر از دست دادن زمین در ازای گرفتن زمان بودند. با اینحال مردم مناطق مرزی در حرکتی خودجوش و با کمک روحیه بالا، با دادن تلفات سنگین و با تجهیزات نظامی ناچیز همچون تفنگ ام۱ گاراند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را گرفتند.

سید علی خامنه‌ای نماینده امام خمینی (ره) در ارتش در پیام رادیویی اعلام کرد:

« دولت دست نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامیایران آغازکرد و به چند پایگاه هوایی حمله نموده‌است. ما تاکنون نخواسته بودیم حملهکنیم اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثی‌های دست نشانده را تحمل نمی‌کند و درستلخی به صدام خواهد داد. »

ایران موفق شد ۵ فروند از هواپیماهای عراقی را که در این روز عملیات انجام داده بودند سرنگون سازد. یکی از خلبانان عراقی که موفق شد به وسیله اجکشن جان خود را نجات دهد مصری بوده‌است. خلبانان نیروی هوایی ایران نیز به فاصله دو ساعت پس از بمباران عراقی‌ها، توانستند در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هواپیماهای اف4 به پایگاه‌های الرشید در جنوب بغداد و شعیبه در داخل خاک عراق و نزدیک مرز آن کشور حمله کنند و خسارات عمده به این دو پایگاه وارد آورند. فردای آن روز یعنی در روز یکم مهرماه ۱۳۵۹، خلبانان نیروی هوایی ایران پس از خواندن دسته جمعی سرود «ای ایران» در باشگاه افسران نیروی هوایی تهران با ۱۴۰ فروند هواپیمای بمب‌افکن به پرواز درآمدند و به پایگاه‌های هوایی و مراکز ارتباط و رادار نیروی هوایی عراق حمله نمودند. در آسمان نیز درگیری‌هایی بین هواپیماهای دفاع هوایی ایران و هواپیماهای عراقی به وقوع پیوست و چند هواپیمای میگ عراقی سرنگون شدند. عملیات روز یکم مهرماه، که در نیروی هوایی ایران عملیات کمان ۹۹ نام داشت و در آن ۲۰۰ پرواز در یک روز توسط خلبانان نیروی هوایی ایران انجام گردید.

در روز پنجشنبه و جمعه ۳ و ۴ مهر ۱۳۵۹، ۵۹ فروند هواپیمای نیروی هوایی ایران مواضع مهم نظامی و برخی تأسیسات نفتی عراق را منهدم کردند. در همین دو روز، ۴۱ فروند از میگ‌های عراقی توسط پدافند هوایی ایران سرنگون شدند.

نیروی هوایی عراق به خاطر نگرانی از نابودی بیشتر هواپیماهایش در زمین، ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» نزدیک اردن منتقل کند تا از برد هواپیماهای شکاری نیروی هوایی ایران در امان باشند. هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی ایران، این عملیات را تعقیب نمودند و خلبانان ایرانی توانستند با انجام عملیات سوخت گیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی را در زمین منهدم نمایند. این حمله به عملیات اچ3 در تاریخ نظامی ایران ثبت شده‌است.



 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 26
  • بازدید کلی : 395